جمعیت نیکخواهان سلامت روان شیراز

ngo پیشگیری و حمایت از بیماری اعصاب و روان

جمعیت نیکخواهان سلامت روان شیراز

ngo پیشگیری و حمایت از بیماری اعصاب و روان

جمعیت نیکخواهان سلامت روان شیراز

جمعیت نیک خواهان سلامت روان شیراز
یک سازمان غیر سیاسی، غیر انتفاعی و غیر دولتی است.
سازمان مردم نهاد، سمن (ngo)
به شماره ثبت 3671
در شیراز
زیر نظر : سازمان علوم پزشکی و بهزیستی
با هدف: پیشگیری و حمایت از بیماری اعصاب و روان
ما تنها مشکل بودجه داریم، اگر بود، فرهنگ و اقتصاد ایران را درست میکردیم.
شماره حساب: 703084532 بانک تجارت به نام جمعیت نیک خواهان سلامت روان شیراز.
شماره کارت: 5859831011413142 علیرضا هندیجانی

دریافت
عنوان: آدم های خوش شانس و بد شانس!!! یک وهم ذهنی
حجم: 106 کیلوبایت
توضیحات: آدم های مثل هم هستند. تنها احساسشان متفاوت است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۰۴
علیرضا هندیجانی



دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۷ ، ۰۲:۲۲
علیرضا هندیجانی



دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۵۶
علیرضا هندیجانی

ویژگی های انسانی: انسان ها جهان را تغییر می دهند

Modern humans evolve in Africa.  Image courtesy of Karen Carr Studio. برای میلیون ها سال، همه انسانها، به لحاظ زود و مدرن به طور یکسان، مجبور بودند غذای خویش را پیدا کنند. آنها بخش بزرگی از گیاهان جمع آوری روزانه و حیوانات شکار و یا شستشو را صرف کردند. سپس، در طی 12000 سال گذشته، گونه ما، Homo sapiens ، انتقال به تولید مواد غذایی و تغییر محیط اطراف را انجام داد. ما خیلی موفق بوده ایم که به طور ناگهانی نقطه عطفی در تاریخ زندگی روی زمین ایجاد کردیم.

200،000 سال پیش

انسانهای مدرن در آفریقا تکامل پیدا می کنند

در طول زمان تغییر آب و هوایی چشمگیر، انسانهای مدرن ( Homo sapiens ) در آفریقا تکامل یافته اند. انسانهای زود هنگام مانند انسانهای اولیه، انسان های مدرن جمع آوری و غذا را شکار کردند. آنها رفتارهایی را توسعه دادند که به آنها کمک کرد تا به چالش های بقا پاسخ دهند.

اولین انسان مدرن سیاره را با حداقل سه نوع از انسانهای اولیه به اشتراک می گذارد. با گذشت زمان، به عنوان انسان مدرن در سراسر جهان پخش شد، سه گونه دیگر منقرض شدند. ما تنها بازماندگان در درخت خانواده انسان بودیم.

Modern humans exchange resources over long distances. Image courtesy of Karen Carr Studio.

توسط 164،000 سال پیش

انسان های مدرن، جمع آوری و تهیه صدف های ساده

توسط 130،000 سال پیش

انسانهای مدرن منابع را در فاصله های طولانی مبادله می کنند

توسط 90،000 سال پیش

انسان های مدرن ابزار مخصوص ماهیگیری را می سازند

بین 80،000 تا 60،000 سال پیش

انسان های مدرن به آسیا می روند

توسط 77،000 سال پیش

Modern humans almost become extinct. Image courtesy of Karen Carr Studio.

انسانهای مدرن اطلاعات را در مورد اشیا ثبت می کنند

حدود 74000 سال پیش

نزدیک شدن به انقراض!

انسان های مدرن تقریبا منقرض شده اند؛ به عنوان یک نتیجه از تغییرات شدید آب و هوایی، جمعیت ممکن است به حدود 10،000 بزرگسالان سن باروری کاهش یافته است.

توسط 70000 سال پیش

انقراض!

Homo erectus منقضی می شود

توسط 60،000-40،000 سال پیش

انسان های مدرن نقشه های دائمی ایجاد می کنند

Homo neanderthalensis becomes extinct. Image courtesy of Karen Carr Studio.

توسط 50000 سال پیش

انسانهای مدرن به استرالیا می رسند

توسط 40،000 سال پیش

انسان های مدرن به اروپا می رسند

توسط 28،000 سال پیش

انقراض!

نئاندرتال ها ( Homo neanderthalensis ) منقرض می شوند

توسط 17،000 سال پیش

انقراض!

Homo floresiensis منقرض می شود، انسان ها را از بین می برد ( Homo sapiens ) به عنوان تنها بازمانده در یک درخت انحصاری انسانی

توسط 15000 سال پیش

انسان های مدرن به آمریکا می رسند

Humans grow their own food.  Image courtesy of Karen Carr Studio.

12،000 سال پیش

نقطه عطف

در نهایت انسان ها توانستند رشد و پرورش گیاهان و حیوانات را کنترل کنند. این کشف منجر به حیوانات کشاورزی و دامداری شد، فعالیتهایی که مناظر طبیعی زمین را تغییر داد - ابتدا در سطح محلی و سپس در سطح جهانی.

همانطور که انسان زمان بیشتری را در تولید غذا سرمایه گذاری می کرد، آنها در آنجا مستقر شدند. روستاها شهرها شدند و شهرها شهرها شدند. با افزایش غذا در دسترس، جمعیت انسانی به طور چشمگیری افزایش یافت.

11،200 سال پیش

فیش های کشت شده در دره پایین اردن، خاورمیانه

11،000 سال پیش

جریکو، بانک مرکزی، به یک شهر تبدیل می شود

9,500 years ago. Image courtesy of Karen Carr Studio.

10،000 سال پیش

گاوهای اهلی شده در آفریقا و خاورمیانه

اسکواش در آمریکای مرکزی کشت می شود

9،500 سال پیش

گندم کشت شده در خاورمیانه

Çatalhöyük، ترکیه، شروع به رشد به یک شهرستان

9000 سال پیش

گوسفند اهلی در خاورمیانه

برنج در چین کشت می شود

ذرت در شمال امریکا کشت می شود

4,400 years ago. Image courtesy of Karen Carr Studio. 8000 سال پیش

مرغ در آسیای جنوب شرقی تجاوز جنسی است

7000 سال پیش

سیب زمینی که در جنوب امریکا کشت می شود

موز در آسیای جنوب شرقی کشت می شود

5600 سال پیش

اسب های اهلی در اوراسیا

4،400 سال پیش

کارال، پرو، شروع به رشد می کند به یک شهر

3600 سال پیش

Cacao (شکلات) در آمریکای مرکزی کشت می شود

3,100 years ago. Image courtesy of Karen Carr Studio.

3400 سال پیش

آتن، یونان، به یک شهر تبدیل می شود

3،100 سال پیش

شیان، چین، به یک شهر تبدیل می شود

2،760 سال پیش

رم، ایتالیا، به یک شهر تبدیل می شود

2000 سال پیش

چای کشت شده در چین

165-180

باکره میلیون ها شهروند را در روم باستان می کشد

500

قهوه در آفریقا کشت شده است

540-542

طاعون Bubonic در اروپا، شمال آفریقا و خاور نزدیک به 10 هزار نفر می رسد

1345-1400

طاعون Bubonic ("طاعون") حداقل یک سوم جمعیت اروپا را می کشد

1918-1919

آنفلوانزا تا 40 میلیون نفر در سراسر جهان، حدود 5 درصد کل جمعیت انسانی را می کشد.

انسان تغییر جهان: امروز

انسانهای مدرن به هر قاره گسترش یافته و به تعداد زیادی رشد کرده اند. تولید غذای شخصی ما، به جای آن که روزانه آن را ردیابی کند، ما را از بسیاری جهات غنی سازی کرده است - برای تبدیل شدن به هنرمندان، مخترعان، دانشمندان، سیاستمداران و غیره.

ما جهان را به گونه ای تغییر دادیم که به شدت به ما سود برساند. اما این تحول، عواقب ناخواسته ای را برای دیگر گونه ها و همچنین برای خود ایجاد می کند و چالش های جدیدی برای بقاء ایجاد می کند.

تا سال 1995 ، حداقل 83 درصد از سطح زمین زمین به طور مستقیم توسط انسان تحت تاثیر قرار گرفته است.

در سال 2004 ، اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) گزارش داد که نرخ انقراض فعلی پرنده، پستانداران و دوزیستان، حداقل 48 برابر بیشتر از میزان طبیعی انقراض است - احتمالا 1024 برابر بیشتر است.

از سال 2005 ، انسانها سدهای زیادی را ساختند که تقریبا شش برابر بیشتر از آب ذخیره شده بود و به صورت آزاد در رودخانهها جریان داشت.

World population growth. Image courtesy of Karen Carr Studio.

مزایا و هزینه های موفقیت ما

فواید

با تنظیم و تولید غذای خود ما ایجاد کردیم:

● غذای کافی برای تغذیه میلیاردها نفر و پاسخ دادن به فاجعه؛

● ساختمانهایی که ما را از شدت آب و هوا محافظت می کند

● فن آوری هایی که ما را قادر می سازد تا زندگی ما را گسترش دهند، در سراسر جهان ارتباط برقرار کرده و به فضا بیایند؛

● زمان برای فکر کردن، ایجاد، بازی، اجتماعی شدن و خیلی بیشتر.

هزینه ها

با تنظیم و تولید غذای خود ما ایجاد کردیم:

● انبوهی از زباله هایی که زمینه های پرورش طبیعی برای بیماری های مسری را تشکیل می دهند؛

غلظت های بزرگی از مردم، که می تواند بیماری ها را گسترش و تبدیل به بیماری همه گیر کند؛

● مناظر محلی که محیط زیست وحشی را عوض می کنند.

● از دست دادن گونه های وحشی که به زیستگاه های طبیعی بستگی دارد.

Technologies enabling plant and animal domestication, as seen in by these stone sickle blades from Dynastic Egypt and Ali Kosh, Iran, represent a turning point of human interaction with the environment. Image courtesy of Chip Clark, Smithsonian Institution.

تغییر جهان:

لحظات عالی در صنایع غذایی

1928 - نان برش خورده

1791 - دندان مصنوعی

63 قبل از میلاد - آسیاب غلتکی آب

500 سال قبل از میلاد - آهنین آهن

9500 قبل از میلاد - مخزن دانه

تغییر جهان:

دهان سازی حیوانات

فاکتور: از سال 1961 تا سال 2004، جمعیت گاو، خوک، گوسفند و بز از 2.7 تا 4.1 میلیارد افزایش یافت. تعداد جوجه های اهلی شده از 3 تا 16 میلیارد افزایش یافته است.

فاکتور: از حدود 15،000 گونه از پستانداران و پرندگان، حدود 30-40 مورد برای غذا استفاده شده است.

فاکتور: کمتر از 14 گونه حیوانات امروزه 90 درصد از تولید دام های جهان را تشکیل می دهند.

تغییر جهان:

کشاورزی

فاکتور: حدود یک چهارم سطح زمین برای کاشت محصولات استفاده می شود.

فاکتور: کمتر از 20 گونه گیاهی بیشتر مواد غذایی جهان را تولید می کنند.

فاکتور: اکثر جمعیت جهان وابسته به 4 محصول اصلی گندم، ذرت، برنج و سیب زمینی هستند.

تغییر جهان:

تعداد رو به رشد مردم

واقعیت: بین سالهای 1959 و 1999، فقط 40 سال، جمعیت انسانی از 3 میلیارد تا 6 میلیارد نفر دو برابر شده است.

واقعیت: امروزه جمعیت بیش از 90 میلیون نفر در سال به رشد خود ادامه می دهد.

واقعیت: تا سال 2042، جمعیت جهان ممکن است به 9 میلیارد نفر برسد که در 43 سال 50 درصد افزایش یافته است.

تغییر جهان:  

عواقب ناخواسته

فاکتور: یک بیماری همه گیر وبا که در سال 1961 آغاز شد هنوز در آسیا، آفریقا و آمریکا ادامه دارد. تعداد موارد گزارش شده در سال 2006 79٪ بیشتر از سال 2005 بود.

واقعیت: هر ساله بین 3 تا 5 میلیون نفر "آنفولانزا" را می گیرند و بین 250،000 تا 500،000 نفر از آن می میرند.

واقعیت: کودک هر 30 ثانیه از مالاریا میمیرد. حدود 40 درصد از جمعیت جهان در معرض خطر مالاریا هستند.

فاکتور: هر ثانیه فرد دیگری در جهان مبتلا به سل می شود. یک سوم جمعیت جهان آلوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۲۴
علیرضا هندیجانی

5تا اصل در مدیریت دوطلبان باید مدنظر قرار گیرد.

1- جذب داوطلب باید بر اساس مهارت ها و شایستگی های مورد نیاز شغل مورد نظر انجام گیرد.

2- داوطلب باید با دریافت شرح شغل و وظایف مشخص از انتظارات سازمان به طور دقیق مطلع شود

3- عملکرد داوطلب باید در ابتدا در دورههای  1 ماهه، 3 ماهه و بعد هر 6 ماه یکبار ارزیابی و بازخورد موثر داده شود. (البته بازخورد موثر در هرشرایط می توانند سازنده باشد).

4- تشویق و قدردانی از عملکرد داوطلب و همچنین کمک به توسعه نیازهای آموزشی

5- مدیریت داوطلبان توسط داوطلبان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۲۶
علیرضا هندیجانی

جمعیت نیکخواهان سلامت روان شیراز، نتیجه یک پروسه تحقیقی و حداقل 12 ساله شخصیه. من تصمیم دارم فرهنگ معرفی انسان به عنوان موجودی مجذا از آدم رو نشر بدم.

پایه رفتاری ما بر اساس صفت های اخلاقی و انسانی دسته بندی میشه. یک جدول دارم که در اون آدم را درون یک تقسیم بندی بر اساس صفات تفکیک میکنه.صفات جمادی، نباتی، حیوانی،انسانی.

که صفات انسانی به دو دسته موصوفات و صفتانسات تقسیم میشود. که تمام موارد به صورت پله کانی است. فرهنگ جمعیت رو من سعی دارم قبل از راه اندازی مجدد آن، به صورتی عملی و کاملا قابل درک توجیه کنم بعد شروع به فعالیت کنیم.جمعیتی با درک اصول اخلاقی و انسانی به دور از مشکلات که عموم دوستان که فعال بودن نظیر ، عملکردها، برخوردها، رفتارها و ارتباطات خارج از درک خیرخواهانه دچارش شدند، جلوگیری بشه. من در چندین سالی که شیراز فعال بودم بسیار کم شاهد پایداری یک گروه به مدت چندین سال بودم. داوطلب ،با حریم کار داوطلبانه به نظر آشنا نیست.خاطرم هست حدود 10 سال پیش وقتی جمعیت هلال احمر در نماز جمعه شرکت کرد چه قدر ما ناراحت بودیم ،چون داشتیم جناح مذهبی میگرفتیم و یه اصل رو زیر پا میزاشتیم.حالا چی؟؟!!!

نه اصولی... نه الگوی رفتاری.... نه پایبندی به صفت انسانی و اخلاقی.... همه چیز داره میچسبه به تکنولوژی و پیشرفت. اما هرچقدر فاصله صفت های آدمها به حیوانات نزدیکتر بشه دیگه از انسانهایی که میتونن تمام زمین رو بهتر کنن اثری باقی نمیمونه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۱۸
علیرضا هندیجانی

تا به حال یه دیوونه دیدی؟

نظر شما درمورد بیماران اعصاب و روان چیه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۲
علیرضا هندیجانی
 یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
*
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
*
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
*
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
*
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
*
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
*
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
*
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
*
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
*
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
*
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
*
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
*
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
*
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
*
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
*
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
*
مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنمدیوانه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۰
علیرضا هندیجانی

چوبک در دستان پینه بسته و قدم های پرتوان پدر از کار به خانه ما رسید.من هم چون همیشه دوان دوان با پیغام زنگ پرستو به پدر رسیدم با شوق گرفتن تحفه ای از دستان او.اما به ناگهان رسیدن غم هدیه، گلویم را پر کرد. چوب خشک نحیف  بی ارزش آن هم به عنوان هدیه! و چنین شد غم کاشت اولین درخت.اولین چوب خشکی که پدر با نام درخت زیبا به من معرفی کرد.بسیار تعریف کردند از این چوبک، مثلا میگفتن که او مادری خواهد شد توانا و دست هایی ظریف به خدمت خواهد گرفت تا از نوزادان کوچک خود مراقبت کند.آب می آشامد، غذا میل میکند و می آرامد و قادر بر درک احساسات توست.تو را میفهمد! بسیار متحیر و خاموش، کاشت چوبک را آغاز و رسیدن به دنیای خیال پدر در فردا انگیزه ام شد.شبی سحر شد و با شروع تابش پرتوی خورشید، بر بالین باغچه شتابان حاضر شدم اما نظرم به چوبک، دنیای خیالم را متلاشی کرد.حیران به اندام چوبک نظاره میکردم. مادر، این گوهر همدل درکنارم نجوایی کرد: همچون نوزاد وجودم، چوبک تا عجین شود در مهر مادر،تا شود  در طی سال به گامی و کلامی همراه، زمان میبردش.مادر خون از دل مادر زمین آگه است.صبوری کن به فردا و به فردا و به فردا.زمان کیمیای عالم است.نجوای هستیم به دل ماتم دیده ام نشست و شوری دوچندان در قلبم جریان پیدا کرد. هر فردایی به دیدار چوبکم به پذیرائی گرم نشستم تا صبرم به سر آمد.این حجم توجه و هیچ تغییر؟ افسوس.پدر این کوه روان،مردی که همانندش دیگری نیست نجوایی کرد:مهر خود را به یقین بر چوبکت روشن کن تا ببینی که قلبت به احساس دلک چوبکت همراه بود؟ با نذول این سخن در گوشم، چشم دلم باز شد از احساس بودن چوبکم در دلکم.به نظر دیدم آن چوبک خورد به زیبایی یک همدم بی آلایش که احساس من از او دور بود، آشنایی صمیمی شد. به حیاط خلوتم شبانگاهان رفتم وجودم را به احساس چوبکم آذین کردم.با صبح نیکان در پی همراهی نور امید ،گامهایم سوی همراهی احساس چوبکم نه به شتاب و بلکه به تعملی سرشار از اشتیاق همراه شد.با ورودم به حیاط، آنچه دیدم به تفکر، لحظه ای به خیال آمد اما دستک سبز برون آمده از قلب چوبکم حقیقت داشت.درک باورش آنقدر دشوار شد تا آنجا که توان دوری از چوبکم که دیگر درختکم شده بود، مرا مجاب به گذران روزهای متوالی بر بالین او کرد. باورش سخت است چوبکی که میفهمد فکر مرا ! شامگاهی به شوق دیدار مجدد رویش در فردا به خواب شیرین فرو رفتم. شور زندگی در وجودم جریان داشت. اما به ناگاه با دیدنش به هنگام صبح اتفاقی رخ داد. غمی اندوهناک قلبکم را به درد آورد. از دور نقطه ی سفیدی بر بدن درختکم دیدم. فریاد غمم گوش آسمان را کر کرد.مادر با حراس رسید. به جوستجوی بی قراریم میگشت و هیچ نیافت.با اشاره، سوی نگاهش را به نقطة سفید هدایت کردم.ناگاه مادرم چون بمبی از خنده منفجر شد. پرسیدم مادرم از تن رنجور درختکم میخندی؟ گفت نه عزیزم، نه گلکم.درختکت مادر شده است. این جنین قنچه نشکفته اوست.مو به اندام خمیده ام راست شد از شنیدن این صحبت.دستم به دعای شکر با همرهی اشک شوق رو به بالا ها رفت.از آن روز درختکم شد زن آبستن و من غلام حلقه به گوش او.روزهایم رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته بود. گل های شوقم در بدن درختکم رشد میکرد. هر لحظه به انتظار دیدن اتفاقی شگرف در پس اسرار نهان آن بودم.باز صبحی شد و غم در دل من جا خشک کرد. کودکی خرد از آغوش مادر به زمین افتاد.دست نوازش به نیت التیام غم افتادن گل، بر تن درختکم کشیدم.نجوایی چند از گل امید در او به سرودم. اما عجب از این زمانه که با غم دلکم، رفته رفته ، تک تک گلهایش در صندوقچه تاقچه ام افتاد.تا شبی باز به یاد سخن کوه روان، پدرم،خط امید به دلکم نگاشتم تا که باز آید آن صبح امید با طلوع پرتوی عشقش. من یقین داشتم به مهر، به عشق. سحرگاه، صدای شیون پدر خواب غفلتم را از یاد ببرد.با توانی فراتر از حد تصور، پیش به سوی پدر تاختم.باز جوابی خاموش بر پرده ی ایمانم رسید.پدر نوید رسیدن نوزاد دیگری را داد.میوه سبز دوّار عجیب، از دلک رستنی کوچک ولی ستبر با برگهای پهن سبز و گلهای سفید؟! این دیگر به آگاهی من محال بود.آن شد که دیگر به تغییراتش اعتماد و زیبایی هایش را نظاره کردم. امیدم را همیشه با دیدنشان تجدیدکردم چرا که دیگر یکی نبودند. گشت دورگردون با مادر خاک زمین، با گذر از فصل ها و ریزش و آمیزش آن گوهر نایاب و عجیب من.درختکم که دیگر بزرگ گشته و درخت شده بود برایم همان چوبک زندگی هست و خواهد بود.رشته ای از ریشه های من با او عجین است و قطعا ریشه کودکان من که از دانۀ وجود مادر خون خارج میشوند و به سمت مرکز ثقل نگاهم رشد می کنند، با درخت زیبایم، پیوند مادرانه ای دارند.

نویسنده که چه عرض کنم، امیدوار کننده آنان که نمینویسند: علیرضا هندیجانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۷ ، ۰۱:۵۷
علیرضا هندیجانی

بیماران روانپزشکی ... جادوگران خطرناک !!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۴
علیرضا هندیجانی